وقتی از دین فقط ظواهر آن باقی بماند و اصل و اساس آن نادیده گرفته شود؛ ما سرگرم «راهپیمایی» و «بیانیهنویسی» (به طور مثال=علیه بدحجابی و بیحجابی) میشویم! اگر هم ظواهری که به آنها مشغولیم حفظ شود؛ تنها نمایی از اسلام میماند که بُنمایههایی مثل عدالت، اقتصاد، رسیدگی به مردم و اخلاق اجتماعی، حیا و عفت و محکمات دینی، در آن کم یا بیرنگ خواهد شد!
وقتی خبر «کمک رهبر انقلاب به خانم کرباسی به دلیل مشکلاتش در خارج از کشور»، یا «تذکر رهبری برای جواز ورود خانمی بدحجاب به دیدار مردمی با ایشان» و یا «تذکر جدی رهبری مبنی بر اینکه امر به معروف فقط در قبال حجاب نیست» به گوش عدهای که از دین برداشت سطحی داشتند، رسید؛ معادلات ذهنیشان بههم ریخت! معادلاتی که سالهاست با همانها؛ تعاملات و رفتار اجتماعی را شکل دادند و بازیِ من خوبم تو بدی را در جامعه به راه انداختند؛ چه در مسألهی حجاب و چه در میزان دینداری و نگاههای سیاسی افراد؛ در مقایسه با خودشان!
البته مسألهی حجاب بسیار وسیعتر است و فقط مثالی ملموس برای این نکته بود، اما شکی نیست که حجاب لباس فعالیت اجتماعی زنان است که هیچ منافاتی با اثرگذاری اجتماعی آنها ندارد و از محکمات شرع و قانون است که رعایت آن نیز واجب است و بحث اصلی آن بر سر حدود و نوع آن است! اما همانطور که آیتا... طالقانی در راهپیمایی معترضین به حجاب، در اوایل انقلاب اشاره کردند، حجاب؛ ساختهی فقیه و دیگران نیست؛ بلکه نص صریح قرآن است. پس این نقدهای رفتاری را نباید به عنوان جواز بیحجابی و یا کماهمیت بودن مسألهی حجاب تلقی کرد! البته که با آن دسته از افرادی هم که سازماندهی شده و از روی عناد به مقابله با حجاب و ترویج بیبند و باری میپردازند باید برخورد کرد...
...اما آیا همهی مسئولین ِتصمیمگیرنده، با «دیدی باز و فکری وسیع» همچون روشنفکرانی مثل امام، رهبری و بزرگانی چون بهشتی و طالقانی و شهید مطهری به مسائل کشور و قانونی نگاه میکنند یا خیر!؟