سـ‌ع‌ـید نوشت

بلاگ و روزنوشت‌های فرهنگی و شخصی سعید ابوالحسنی‌نژاد؛

«سـ‌ع‌ـید نوشت»

بلاگ و روزنوشت‌های فرهنگی و شخصی سعید ابوالحسنی‌نژاد؛

مدتی گفتار بی کردار کردی مرحمت؛
روزگاری هم به من کردار بی گفتار ده
صائب تبریزی

ســ‌ع‌ـــید's book recommendations, liked quotes, book clubs, book trivia, book lists (read shelf)
کارهای خوب!
پیام های کوتاه

◾️ اخرین مطالب...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تولد» ثبت شده است

بلاگ‌نوشت؛ 
صبح پنجشنبه، سی دیماه 95 بود که رسانه‌ها، خبر از آتش سوزی، در طبقات یکی از قدیمی‌ترین برج‌های تجاری تهران دادند. ساعاتی از این خبر نگذشته بود که خبری ناگوارتر منعکس شد: ساختمان پلاسکو فروریخت!

از همان ساعات اولیه بود که خبرنگاران، بدنبال شخصیت‌ها و مسئولین بودند، اما در ساعات و روزهای ابتدایی، ضعف مدیریت بحران (چه از جنبه عمومی و امدادی و چه از جنبه رسانه‌ای) بطور کامل مشهود بود؛ چرا که برخی از مسئولین مصاحبه نمی‌کردند و برخی هم نظرات متناقض می‌دادند!

با این حال، در ابتدایی‌ترین ساعات حادثه، این؛ سخنگوی آتش نشانی بود که بدلیل تسلط، آرامش و جدیتی که از خود به نمایش گذاشت، به منبع رسمی و مورد اعتماد اخبار پلاسکو تبدیل شد و مورد پذیرش عمومی قرارگرفت. جلال ملکی که از طرفی مشغول انجام وظیفه بود و از طرفی هم هدایت، دلداری و حفظ آرامش آتش نشانان را برعهده داشت، تبدیل به نماد ایستادگی و خستگی ناپذیریِ عواملِ امدادی شد.

با این ویژگی‌‌ها بود که ناخودآگاه، بعنوان یک اسطوره و شخصیتی دلسوز و کارآمد، در دل و اذهان مردم جاگرفت و معرفی شد. او و همکارانش روزهای مداوم مشغول خدمت بودند و لحظه‌ای صحنه را ترک نکردند تا اینکه ناگهان عدم حضور او احساس شد! ابتدا خبرنگاران احساس ناخوشایندی داشتند تا اینکه متوجه شدند او را به زور و با اصرار، فقط برای یک ساعت، راهی منزل کردند!

...گذشت تا اینکه طبق روال هرشب، خبرنگار تلویزیونی، او را در ارتباط زنده غافلگیر کرد و تولد یک سالگی ترانه؛ دخترش را تبریک گفت! او شوکه شد و جاخورد! لحظه‌ای لبخند زد اما بلافاصله یادآور غم از دست دادن مردم و همکارانش شد! او نمی‌دانست که مسئولین، هدایایی به منزل او فرستادند و همسایه‌ها هم جمع شدند و با گل و شیرینی، یک سالگی دخترش را جشن گرفتند!

جلال ملکی

جلال ملکی قبل و بعد از حادثه پلاسکو

جلال ملکی و همه‌ی آتش‌نشانان عزیزمان، در این ده روز، تجربه‌‌ی سخت و عجیبی داشتند که امیدواریم هیچ‌گاه تکرار نشود، تجربه‌ای که زحمت و هزینه زیادی را به آتش‌نشانان، مردم و مسئولین تحمیل کرد! البته باید گفت که شایعات، بی‌اخلاقی‌های سیاسی و اظهار نظرات ناعادلانه و غیرتخصصی، باعث نشد که لحظه‌ای از تلاش و غم از دست دادن همکارانشان، غفلت کنند!

آواربرداری ساختمان پلاسکو تمام شد و در فضای مجازی و گوشه کنار عالم رسانه و خبر، حرف از یک کمپین به میان آمده بود! کمپین انتخاباتی جلال ملکی برای ریاست جمهوری! اما وقتی این مسأله را با او در میان می‌گذارند پاسخ صبورانه و عاقلانه و البته دغدغه‌مندانه‌ای می‌دهد: «به‌جاش بیایید کمپینی علیه چهارشنبه سوری راه بندازیم...!»

ما این #کمپین را راه می‌اندازیم!

خداقوت و تشکر

  • سـ‌ع‌ـید
بلاگ‌نوشت؛ یک خاطره؛ 

السلام؛

یک خاطره - بچه‌تر که بودم؛ خوب یادم هست که صاف و ساده می‌رفتم و ‌می‌گفتم؛ مامان؛ برا روز مادر یا تولدت چی می‌خوای برات بخرم!

و پاسخی که تا یک سنی، زیاد می‌شنیدم را می‌گرفتم؛ «تو، همین که بچه‌ی خوبی باشی، حرف ‌من و باباتو گوش کنی و درستو بخونی، خودش بهترین هدیه است!»

خلاصه که مادر هر کس، بهترین مادر دنیاست! ایضاً مادر ما نیز هم...!

مادر بودن یعنی موقع تشکر و جبران دست بقیه از این کار کوتاه باشه! بالاخص اینکه سالروز تولد او هم باشد!

پانوشت:

تولدش مبارکه...

از امام صادق (ع) درباره آیه «و از روى مهربانى ، در برابر آنان خوار و فروتن باش»- سوال شد که ایشان فرمودند:
نگاهت را جز از سر مهر و دلسوزى به آنان (پدر و مادر) خیره مکن و صدایت را از صداى آنها بلندتر مگردان و رو دست آنها نیز بلند نشو و خود را از آنها جلو مینداز!

والسلام.

  • سـ‌ع‌ـید

بایگانی