همهی ما در بهترین لحظات زندگی، بهترین آرزوها را، برای بهترینهای خود داریم! بهترینِ ما؛ بهترینِ خداست...(1) کسی که با خود بهار میآورد! کسی که برای شناختش معنایی نزدیک به ذهنِ فقیرِ ما آدمها انتخاب شده و به آن تشبیه میشود؛ «بهار حیاتبخش»!
حیاتبخش همه؛ نه فقط ما انسانها، بلکه همهی موجودات و حتی بالاتر؛ همهی هستی! کسی که بهانهی آغاز و شروع بهار است؛ یعنی همان «بکم فتح الله...»(2)
کسی که مثل باران بهاری، «به وقتش» بر سر ما میبارد حیات و تازگی میدهد! و ای کاش وقتش زودتر برسد... به واسطهی همین بارش باران بهاری است که همه؛ روییدن و تازه شدن را «آغاز» میکنند؛ از انسان گرفته تا همهی موجودات و گیاهان... (3)
اینها را گفتم که بگویم؛ سلام به ربیع؛ یعنی سلام به بهار! نه فقط بهار ما انسانها؛ بهار همه هستی! یعنی بهار انام! پس: السلام علی «ربیع الانام»
ما آموختیم که به تو اینگونه سلام بدهیم(4) تویی که سلام ما را میشنوی و محکمتر، گرمتر و زودتر از آنچه فکر میکنیم؛ پاسخ میدهی!(5)
#فرهنگ برای #جامعه به مثابه #اخلاق است؛ وقتی کسی دارای اخلاق خوبی بود، برایش سخت است کار بد انجام دهد، و نیاز به ناظر و #قانون و آییننامه هم ندارد، چون خُلقش خوب است، از او جز #رفتار خوب سر نمیزند [...] اگر جامعهای دارای فرهنگ بدی شد، در آن جامعه رفتار بد بسهولت سر خواهد زد، دیگر با قانون و ناظران قوۀ قهریه و قضائیه هم نمیشود آن رفتارهای بد را کنترل کرد!
[...] رسول خدا(ص) میفرماید: از انبیاء گذشته، یک حرف باقی مانده که ضربالمثل، سرِ زبان #مردم است و آن این است که اگر #حیا نداری دیگر هرکاری دلت میخواهد انجام بده! یعنی دیگر پیامبران الهی هم نمیتوانند با تو کار کنند لذا حیا یک عنصر فرهنگی است که اگر در جامعهای نبود نمیشود #دین را به آن افراد عرضه کرد. [...]
وضع #سیاسی جامعه از چند جهت بر فرهنگ تأثیر میگذارد؛ یکی از جهتِ «منش سیاسیون»! مثلاً اینکه #اشرافی باشند یا نه. و همچنین خصلتهای زبانی و روحی سیاسیون چگونه باشد. مثلاً اینکه رفتار دفاعی داشته باشند یا خیر؟ یعنی اینکه بد و #عجولانه از خودت دفاع کنی، برای دفاع از خود چند #حق دیگر را زیرپا بگذاری و...
اگر یک سیاستمدار، رفتار دفاعی داشته باشد-به تعبیر #روانشناسی- کارش به لجبازی و لجاجت کشیده میشود. بعد اگر سیاسیون بخواهند #مجادله کنند و از خودشان بیصبری نشان دهند، دیگر چه فایدهای دارد که صدهزارتا #منبر برای مردم بگذاریم تا بگوییم: «اخلاقتان را خوب کنید، در #خانه دعوا نداشته باشید، بچهها در #کلاس، با #معلم خوب برخورد کنند...» دیگر اینکارها نمیگیرد!
منش #سیاست مداران، در فرهنگ جامعه خیلی مؤثر است. مثلاً اگر سیاستمداران برای خود حقوقهای کلان ببندند، دیگر چطور میشود به این جامعه گفت که «بهخاطر #خدا کار کنید؟!» در کدام منبر میشود این حرف را زد؟ خُب مردم میگویند: این آقایی که #مدیر شده، باید از خدایش باشد که #توفیق #خدمت پیدا کرده است، اما او دارد ده برابر ما #پول میگیرد، پس معلوم میشود که #قیامت خبری نیست!! چرا ما که #عوام هستیم باید #مخلص باشیم، ولی در آن بالاها، هیچ خبری از #اخلاص نیست! حالا اگر او اینقدر زیاد #حقوق نمیگرفت که نمیمرد! #مدیریت کلان مگر چقدر #زحمت دارد؟! و مثلاً الان او چه هنری کرده که این همه حقوق برایش ببندند؟!
[...] حالا اول کار فرهنگی کنیم تا مردم خوب شوند یا اول با کار سیاسی مدیران خوبی بیاوریم تا با فرهنگسازی آنها فرهنگ مردم خوب شود؟
دریافت فایل صوتی این سخنرانی / 63 دقیقه / 14 مگابایت
یکی از راههای صیانت از فرهنگ، زبان و ادبیات پارسی این است که غلط ننویسیم!
کاندید : احمق، کودن!
کاندیدا : نامزد، داوطلب شرکت در انتخابات
از خبرنگاران و اساتید گرفته تا مشاور رئیس جمهور دربکارگیریِ دو واژهی بالا، دچار اشتباه میشوند!!
پرده اول:
پس از شنیدن فتوای تحریم تنباکو و صدور آن توسط مرجع بزرگ میرزای شیرازی، آخرین کام را از قلیان گرفت و آن را محکم بر زمین کوبید!
پرده دوم:
خبرهایی را که صدا و سیما منتشر نمیکند، در تلگرام و فضای مجازی دنبال میکند: «مراجع تقلید، در آستانهی چهل سالگی انقلاب اسلامی، بارها به حرام بودن دریافت دیرکرد توسط بانکها تأکید کردند!» / شمارهی نوبتش خوانده میشود، تلگرام را میبندد! پشت باجه قرار میگیرد و علاوه بر قسط این ماه، دیرکرد ماه قبل را هم به کارمند بانک میپردازد!
پرده سوم:
بانکی در نروژ به خاطر مشتریان مسلمان، وام های بدون بهره و بدون دیرکرد را تا تحت عنوان وام حلال و اسلامی به مشتریان خود ارائه میکند!!
پرده چهارم:
نماینده شورای فقهی بانک مرکزی در گفتگوی تلویزیونی: ما بارها مسائل و مشکلات فقهی وامها را گوشزد کردیم و نامه هم زدیم (با لبخند) اما بانکها به نامههای ما توجه نمیکنند!
پرده پنجم:
آیتالله نوری همدانی: اینقدر بر حرام بودن اخذ دیرکرد تاکید میکنیم تا متوقف شود!
پرده ششم:
طبق آمارهای دولتی، بیش از 54 درصد درآمد و هزینه های بانکها از طریق دیرکرد اقساط وامها تأمین میشود!
پرده آخر:
امام باقر علیه السلام: در آخرالزمان از پول ها و کسبهای حرام، دو گرفتاری برای مردم پیدا میشود: نخست آنکه قیمتها بالا میرود (و معیشت دشوار میشود) و سپس (آنکه) لذت میوهها و غذاها (و لذات زندگی مادی، بیهوده میشود و) از بین میرود...
امروز 21 فوریه میلادی مصادف با روز جهانی first language و یا mother tongue و یا همان «زبان مادری» بود!
روزی که دانشجویان شهر داکا (پایتخت امروزیِ بنگلادش که بخشی از پاکستان شرقی سالیان گذشته بود) در سال 1952 میلادی، برای تعیین زبان پاکستانی (در کنار زبان اردو) بعنوان دومین زبان رسمیشان، یک تجمع مسالمتآمیز برگزار کردند و پلیس، آنها را به گلوله بست، کمتر کسی متصور بود که زبان، به یکی از مؤلفههای مهم فرهنگی تبدیل شود و سازمان یونسکو، بواسطهی این اتفاق، روزی را تحت عنوان روز زبان مادری نامگذاری و اعلام کند!
پس از این اتفاق بود که با گذشت زمان، مسألهی زبان به قدری اهمیت یافت که نه تنها بعنوان یک مؤلفهی مهم، برای اعتلای فرهنگی به حساب آمد، بلکه حتی به ابزاری برای استعمار فرهنگی تبدیل شد. (مثل بلایی که انگلستان بر سر فرهنگ و زبان هند آورد)
برای ما ایرانیها که نگاهی ارزشمندانه و افتخارآمیز به هویت، تاریخ و فرهنگ خود داریم؛ نباید به راحتی، زبان فارسی را که «رکن دوم هویت ملی»(1) ماست، مورد کملطفی و بیتوجهی قرار دهیم! زبانی که روزی از قسطنطنیهی آن روزها، زبان علمی و رایج بوده است؛ تا آنطرفِ شبه قارهی هند و حتی در مرکز حکومت عثمانی...!(2)
۲a kon sa@ ۴ biad. Man dg miram. Mr۳۰. Cu
اگر این پیام را بیست سال پیش میدیدیم تصور میکردیم یا کُدی نظامی است یا یک رمز جاسوسی؛ اما الان راحت میتوانیم آن را در پیامکهای گوشی همراه بخوانیم: «دعا کن ساعت ۴ بیاید. من دیگر میروم. مرسی. به امید دیدار». (3)
این بخش کوچکی از بلایی است که شبکههای اجتماعی بر سر فرهنگ و زبان ما آوردند! اساتید و زبانشناسان پارسی معتقدند برای اعتلای زبان و فرهنگ، حتی در محاورات و نوشتار عامیانه نیز باید اصالت نوشتاری زبان حفظ شود!
#زبان_پارسی
#زبان_پارسی_را_دوست_دارم
پینوشت:
1. بنقل از دکتر حداد عادل، مشاور عالی رهبری و رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی: ایشان (رهبر انقلاب) معتقدند که هویت ملی ما را دو رکن مهم تشکیل میدهد: یکی دین اسلام و دیگری زبان فارسی و البته اسلام را در همبستگی ملی مهمتر میدانند.
2. بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی 19/09/1392
3. بخشی از یادداشت آقای صادق کرمیار، نویسندهی کتاب «نامیرا»
... اسیرانِ بعثی، مات و مبهوت به بچهها خیره شده بودند [...] یکی از آنها مهندسی بود که کاملاً به زبان انگلیسی تسلط داشت. دیگری اما بنظر میرسید که مُزدوری «سودانی» باشد! [...] او با زبان عربی میگفت: تعجب ما در این است چگونه این همه موانع را پشت سر گذاشته و به اینجا (کانال سوم در خاک عراق که جزئیات را در کتاب میخوانید) رسیدهاید!!در این کتاب، که در یک سیر واقعی، از آغاز دفاع مقدس، به شکل خلاصه و مفید، اطلاعاتِ کلی و روشنی را در اختیار خواننده قرار میدهد، پس از ذکر مسائلی کلی دربارهی وضعیت رزمندگان در آن برهه، به ماجرای آزادسازی خرمشهر و چالش ادامهی جنگ میرسد و همهی این توضیحات، (بعبارتی) مقدمهای میشود؛ برای رسیدن به عملیات والفجر و نگاه دقیقتر به وظیفهی گردان کمیل و نقش مهم آن در پازل از پیش طراحی شده برای این عملیات... پازلی که پس از سالها سکوت، مشخص شد؛ باز هم با نقش اساسی منافقین، از بین رفته بود... در جای جای کتاب، پس از روایت دقیق و فضاسازی شده از وضعیت و حال و روز رزمندگان گردان کمیل و مظلومیت واقعی آنها، از نقش منافقین میخوانید، از خوش خدمتی ایشان به بعثیها در ارائهی آمار و اطلاعات گرفته تا نفوذ در جمع رزمندهها و شنود و اخلال در مکالمات بیسیمها...
درست در زمانی که میرفت پیروزی رزمندگان ما تثبیت شود، خوش خدمتی منافقین، به کمک بعثیها آمد! آنها با فریاد «عقب نشینی کنید» بین نیروهای پیشرفته، هرج و مرج ایجاد کردند! آنها فریاد میزدند و میگفتند: «دستور رسیده عقب نشینی کنید...» ثابتنیا (فرماندهی گردان کمیل) فریاد میزد و از بچهها میخواست که عقب نشینی نکنند. عقب نشینی دستور او نبود اما وضعیت نیروها بههمریخته بود. تلاشها و فریاد بنکدار (معاون گردان) و ابراهیم هادی هم که روی خاکریز دشمن بودند بیاثر شد! [...] بارها شنیدیم که شخصی از پشت بیسیم خودش را برادر همت معرفی میکرد و دستور عقب نشینی به همهی یگانها میداد!! اما همهی ما که صدای حاج همت را شنیده بودیم میدانستیم که (صدای او نیست و) این صدای منافقین است!کتاب راز کانال کمیل پس از مدتها به روایت جناب آقای مهدی رمضانی؛ یکی از همان جوانهای گردان کمیل نوشته شد؛ کسی که روایتگر اتفاقات عجیب و مظلومیت شهدا و مجروحانی است که دفاع مقدس را در تاریخ ماندگار کردند. شاید به گفتهی خود او باید به شکل معجزهآسایی از ماجرای تیرخلاص زدن بعثیهای مست و خوشحال از وحشیگری، جان سالم به در میبردند که راوی این رازها باشند... از روایت شناساییهای سخت و دشوار تا فرماندهی و تصمیمات سخت ابراهیم هادی در روزهای پایانی محاصرهی جوانان و نوجوانانی که برای اولین بار صحنههایی را میدیدند که شاید ما لحظهای توان خواندن آن را هم نداشته باشیم!