السلام؛
روز اول بود.
اجازه گرفتم و وارد شدم...
تا مرا دیدند، پرسیدند؛ امروز روزه گرفتهای یا نه!؟
عرض کردم: نه!
فرمود: امروز روزی است که زکریا پروردگارش را صدا زد و گفت: ای پروردگار من، فرزندی پاک به من عطا و مرحمت کن چرا که تو قطعاً دعای بندگانت را خواهی شنید...
خداوند، استجابت نمود. آن هم در حالیکه در محراب و در سجده بود، ملائکه او را خطاب کردند که خدا بشارت میدهد تو را به یحیی...
ای پسر شبیب، پس بدان هر که امروز روزه بدارد و دعا کند، خدا استجاب نماید...
ای پسر شبیب !این ماه، ماهی بود که آن مردمی که خود را برترین میپنداشتند و ظلم و جنگ را در آن حرام میدانستند و احترام این ماه را نگاه میداشتند، به جنگ و خونریزی پرداختند! آن هم جنگ با تنها پسر رسولشان! «بهترین» بر روی زمین! نه تنها حرمت آن ماه حرام؛ بلکه حرمت رسولشان هم نگاه نداشتند!
ای پسر شبیب !با نسل پیامبرشان جنگیدند! آن هم چه جنگیدنی! حتی حرمت زنان و دختران آل رسول و بنیهاشم را نگاه نداشتند، اسیرشان کردند، غارتشان کردند، ظالمان و گمراهانی که پستتر از آنها نیست…
پس ای پسر شبیب… اگر گریه میکنی، برای جدم حسین بن علی بن ابی طالب که سلام خدا و رسول خدا بر او باد، گریه کن…
بر او گریه کن که او را تشنه لب و در مقابل چشم زنان، کودکان و خواهرش؛ عمه جانمان، ذبح کردند... همانها که لعنت و عذاب خدا بر آنان باد...
او را با هجده نفر از اهل بیتش شهید کردند... هجده نفری که هیچ یک از آنان بر زمین شبیه، همتا و مانندی نداشتند!
ای پسر شبیب بدان که آسمانهای هفتگانه و تمام زمینها بر حسین گریستند، آن هم چه گریستنی... جنیان در زمین و پرندگان و فرشتگان در آسمان، سیلاب از دیدگان روان کردند...
بدان که چهارهزار مَلَک از بهترینِ ملائک، برای یاری جدم به هیاهو افتادند و بر روی آسمان کربلا بال گشودند و آماده بودند و اجازه خواستند تا به زمین فرود آیند...
اما...
اما وقتی رسیدند، پَر ریزان و حیران به دور پیکر بیجان حسین شهید میگشتند...
تمام این ملائک، مأموریت دارند تا روز قیامت در همان جا بمانند و دور مزار حسین بگردند... پیوسته در شب و روز، واله و حیران، پریشان و ژولیده، مشغولِ عزاداری هستند...
تا قیام قائم...
تا زمانیکه قائم ندای خونخواهی سر دهد، همه این چهارهزار مَلَک، به سپاه قائم میپیوندند و همه با هم شعار خونخواهی جد مظلوممان را سر میدهند؛ یا لثارات الحسین...
ای پسر شبیب! پدرم خبر داد به من، از پدرش و ایشان از جدش که چون جدم حسین را شهید کردند از آسمان خون و خاکِ سرخ بارید... عذابی بود بر زمینیان؛ و کم مانده بود که هلاک شوند و مورد نفرین بهترینهای خلقت قرار گیرند...
اما ای پسر شبیب... چه عذابی بالاتر از اینکه قدر حسین و اهلش را ندانستند، چه عذابی بالاتر از اینکه دیگر حسین ندارند...
ای پسر شبیب! اگر گریه میکنی! بر حسین گریه کن... گریه کن که تا آب دیده بر روی صورت تو و بر روی گونههایت جاری شود که اگر چنین شود، خداوند به عظمت حسین و به مظلومیت حسین تمام گناهان صغیره و کبیرهات را میآمرزد...
خواه اندک باشد یا بسیار...
ای پسر شبیب... اگر میخواهی خدا را ملاقات کنی در حالی که هیچ گناهی برای تو نباشد... پس حسین را زیارت کن...
ای پسر شبیب! اگر میخواهی در غرفه عالیه بهشت ساکن شوی و در کنار ذریه طاهر رسول، پس قاتلان حسین را لعنت کن...
ای پسر شبیب! ای پسر شبیب... ای پسر شبیب...
***
زبانم قفل بود، با هر باری که مرا صدا میزدند، قلبم از جا کنده میشد! انگار زمین زیر پای من میلرزید... چنان روضهای خواندند که دانههای اشک، نه از چشمانشان بلکه از صورت و محاسن مبارک ایشان چون یاقوت، پیوسته روان بود... به پهنای صورت اشک میریختند و من متحیر بودم...
متحیر از این غم و از این روضه...
میخواستم قالب تهی کنم! میخواستم لب بگشایم و بگویم ای کاش... ای کاش من هم...
تا اینکه ناگاه دوباره فرمودند: ای پسر شبیب!
اگر میخواهی مثل ثواب شهیدان کربلا را داشته باشی، هر گاه که مصیبت آن حضرت را یاد می کنی ندا سر ده که: «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما»
بگو که ای کاش... ای کاش من هم با شما میبودم و به این فوز عظیم نایل میشدم...
ای پسر شبیب... اگر شادمانی تو در این است که با ما در درجات بالای بهشت باشی، به اندوه ما اندوهگین باش و به شادی ما شادمان باش و بر تو باد ولایت ما که اگر کسی سنگی را هم دوست داشته باشد، خداوند او را با آن سنگ محشور میکند.
متن بالا برداشت بنده از متن حدیث معروف امام رضا علیه السلام خطاب به رَیّان ابن شبیب است که تنها بخش مهمی از آن یعنی «إن کنت باکیًا لشیءٍ فابکِ للحسین..» معروف بود و بیشتر شنیده شده است. تلاش کردم در متن اصلی کلام معصوم دست برده نشود و پوستر زیر هم با بخشی از همین حدیث کار شده است که ناقابل به محضر امام حسین و امام رضا علیهم السلام تقدیم میکنم. برای دریافت با کیفیت اصلی روی عکس کلیک نمایید.
«بحارالأنوار ج 44ص 285 و عیون أخبارالرضا(ع)، ج1 ص 299»
والسلام.
السلام؛
مدتی بود بابت مشغله های مادی و معنوی، به اینجا سر نمیزدیم! دلمان هم تنگ بود برای وبلاگ نویسی که یکی از اولین اشتغالات ما در فضای مجازی بود. اما خوب بهانه ای پیدا شد و در این آخر سالی اندکی وقت پیدا کردیم که خودمان باشیم!
پیشتر در اینستاگرام گفته بودم که وقتی کسی چیزی را نفهمد، یا به آن بی توجهی میکند یا با آن مقابله میکند! یک وقت این فهم در موضوع اعتقادات است یا دانش سیاسی... امروز هم که مردم شریف ما اینقدر نزدیک و به آسانی وارد مسائل سیاسی میشوند و خلاف قاعده امر به معروف و نهی از منکر، به تفتیش عقاید یا توهین به عقاید بر میآیند، سخت است که مسأله ای که بخش اعظمی از آن ایمانی و قلبی است به کسی توضیح داد! مثلاً ارادت به یک شخص! یا اعتقاد به یک جایگاه! علاوه بر مطالعه و تحقیق آن هم بدون نگاه متعصبانه و یا جناحی، لازم است آن را درک کرد! بایست یک سری از مسائل را فهمید! حالا لُب مطلب این میشود که ما خیلی فهمیدیم! هم جایگاه را هم شخص را! به همین دلیل هم است که بسیار علاقه و ارادت داریم!
حقیر تمام اعتقادات و دانستههایم را (اگر قابل اعتنا باشد) مدیون بیانات و نوشتههای سید علی حسینی خامنه ای هستم! رهبری که عزیز دل ماست و مرجع ماست و این علاقه طی مدت طولانی و علاوه بر تحقیق و مطالعه و پیگیری بیانات، از راه دل حاصل شده! همان قاعده عجیب و غریب «حکومت بر قلبها» که آغاز کنندهاش امام خمینی (ره) بود! قاعده ای که جا دارد برایش چندین کتاب نوشته شود!
بعد از صحبتها و تحلیلهای نچسب عدهای از بیانات این چند ماهه حضرت آقا، نگرانی محبت انگیز خود را در فوتوشاپ خالی کردیم و دوباره دستبرد زدیم به فوتوشاپ که منتج شد به این طرح دلی...؛ طرحی تشکیل شده از موارد زیر؛
- تصویر رهبری؛ که از دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم با رهبر انقلاب گرفته شده؛
- خطاطی شعر هم زحمت ما به یکی از دوستان است با کمی دستکاری بنده؛
- عکس بوکهای (Bokeh) هم که در کار اندکی دیده میشود، ابتدای سال در جاده چالوس ثبت کردم؛
- بکگراند هم مشتمل بردو تصویر استاک ابر با تغییر رنگ است!
خلاصه که رهبرم سلامت...
از عمر من آنچه مانده، بر جای
بر گیر و بر عمر دوست افزای
والسلام.
السلام؛
ما، هیأتی هستیم! این نکته را دوستان و اطرافیان ما میدانند! به همین جهت سعی میکنیم حداکثر استفاده را از همین جلسات ببریم چه دنیوی چه اخروی، چه از نظر علمی و تاریخی چه از نظر اینکه بهترین استفادهها را کنیم.
من مدتی است با مداحیها و کم و بیش شخصیت جناب آقای مطیعی آشنا شدم و بسیار هم از این آشنایی خرسندم. مقام معظم رهبری، در دیدارهای سالهای اخیر خود با ستایشگران اهل بیت (ع) -تقریبا میتوان گفت- یک ساختار کلی از بدنه جلسات هیأت و سبک و شیوههای مداحی از نوع خواندن گرفته تا انتخاب اشعار و شیوههای عزاداری را مطرح کردند. وارد این بحث مهم نمیشوم و فقط در همین حد که این شیوه یعنی «مداحی عالمانه و انقلابی» بهترین شیوه است.
قطعا دیگر مداحان بزرگوار که در این مکتب مو سپید کردند و سالهاست نوکری میکنند، نیز محترمند و مأجور، اما هر کس یک نظر شخصی دارد. در همین راستا مدتها بود به دنبال یک طراحی ساده بودم هر چند که شاید خوشایند ایشان نباشد. به هر حال این کار ساده را برای دل خودمان زدیم. باشد که خدا ما را هیأتی تر کند!
درباره عکس هم بگم که تصاویری که از ایشان منتشر شده هم بسیار اندک و هم بسیار بی کیفیت است این تصویر هم عکسی کمتر دیده شده بود که تا جایی که جا داشت سعی کردم با کیفیت کنم طوری که ماهیت عکس خراب نشه وگرنه اندازه تصویر بسیار کوچک بود.
والسلام.
السلام:
صرفا نظر شما را جلب میکنم به «نوری از معرفت علی (ع) از زبان خودش» که در قالب پرسش و پاسخهایی از جنابان سلمان و ابوذر (جندب) از خود حضرت انجام شده است.
نام دیگر این روایت «حدیث معرف امام علی (ع) به نورانیت» و یا «خطبه نورانیه» است. بخوانید و بدانید که فقط بابت محبت امیرالمومنین چه جایگاهی انتظار شما را میکشد. بخوانید تا فقط با ذرهای از معرفت اول مظلوم عالم آشنا شوید و بدانید که امامتان کیست.
متن کامل حدیث (عربی - فارسی) را از اینجا خوانید
طرح نیز به همین مناسبت و ولادت حضرت امیر علیه السلام کار شده است. طرح بیش از بیست لایه است. نوشته حدیث هم وکتوری است از مظاهر دیزاین... همچنان در حال تمرین و تکرار.
السلام؛
این خیر کثیری که خداوند متعال در سوره مبارکه کوثر مژده آن را به پیامبر اکرم داد و فرمود : انا اعطیناک الکوثر - که تأویل آن، فاطمه زهرا سلام الله علیها است - در حقیقت مجمع همه خیراتی است که روز به روز از سرچشمه دین نبوی، بر همه بشریت و بر همه خلایق فرو می ریزد. خیلی ها سعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند، اما نتوانستند؛ «والله متمّ نوره و لو کره الکافرین».
ما باید خودمان را به این مرکز نور نزدیک کنیم و نزدیک شدن به مرکز نور ، لازمه و خاصیتش، نورانی شدن است. باید با عمل و نه با محبت خالی، نورانی بشویم؛
عملی که همان محبت و همان ولایت و همان ایمان، آن را به ما املا می کند و
از ما می خواهد. با این عمل باید جزو این خاندان و وابسته به این خاندان
بشویم. این طور نیست که قنبر در خانه علی علیه السلام شدن، کار آسانی باشد،
این گونه نیست که «سلمان منا اهل البیت» شدن، کار آسانی باشد... . این عمل و گذشت و ایثار و تشبه و تخلق به اخلاق ایشان را لازم دارد (ان شالله) / کتاب انسان 250 ساله - حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله) - صفحه 101 و 102
با توجه به بیان رهبری در کتاب فوق العادهی انسان 250 ساله، اگر با عمل شبیه معصومین شدیم، اگر سعی کردیم خود را به ایشان برسانیم و نزدیک کنیم، آن گاه اگر این حدیث حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها محقق شود و ما خدایی را حمد و سپاس کنیم که به خاطر عظمت و نورش هر که در آسمانها و زمین است به سوی او وسیله می جوید و ما هم بنا به گفته خود حضرت، ایشان را وسیله ای برای قرب به خدا قرار دهیم، حمد و عبادت ما شیرین می شود، تقویت می شود و اثرش بیشتر!
* درباره طرح اینکه خیلی علاقه داشتم یک طرح هر چند دلی
برای حضرت زهرا سلام الله علیها کار کنم که حاصلش پوستر زیر شد، اساتید
طراحی و این سبک راهنمایی کنند ما را.
والسلام.
السلام؛
برای شهید تمام عیار علی خلیلی و تقدیم به مادر و پدر بزرگوارش... . فقط خدا میداند ارزش این کار را هر چند که تمسخر کنند آن آدمهایی که روزی ممکن است همین اتفاق برای ناموس ایشان رخ دهد که ان شاء الله پیش نیاید. علی خلیلی با آن مراسم عجیب، پرشور و با شکوه به دیدار حضرت حق شتافت چرا که زمین جای او و امثال اون نیست.
طرح یک کار دلی بود شرمنده اگر آنطور که باید در خور و زیبا در نیامد!
والسلام.
السلام؛
کتابی به اسم "حسین (ع)" مدتی پیش به دستم رسید! خواندم! جالب بود. در آن، مهاتما گاندی، از از پیروزی حسین علیه السلام گفته بود، چارلزدیکنز از فداکاری حسین علیه السلام برای دینش گفته بود، ویل دورانت از عظمت حسین علیه السلام بین دوستدارانش گفته بود، جرج شکور با آن طبع شاعریاش از گریه آسمان و ستارهها برای حسین علیه السلام گفته بود...
از بین آن همه نقل قولها دوازده گفته را پیاده کردم؛ در پوسترهایی که شاید اینروزها به درد بخورد. کیفیت اصلی پوسترها A3 و 300dpi با دو زبان انگلیسی و فارسی است. طراحی هم ساده است چرا که محتوا مهم تر بود.
ما چاپ هم کردیم و زیبا شد گفتیم دوستان هم استفاده کنند.
هر کس از این پوسترها استفاده کرد نوش جانش!
* برای دوستانی که پرسیده بودند: مشاهده ویدئوی معرفی کتاب
عنوان کتاب: حسین (ع)
نویسندگان: بشیر خیری و امیرحسین کریمی
انتشارات: نشر الگوی فردا
و السلام.
السلام؛
والسلام.
السلام؛
اگر امام خمینی رضوان الله زنده بودند، در زمان حاضر بیشتر کسانی که خود را اسماً و رسماً پیرو «خط امام» میدانند و یا خود واقعی و حقیقیشان را پشت این عبارت مخفی میکنند، هرگز نمیتوانستند اینطور جولان دهند و بعضاً مثل خیلیها به اسم امام و به نام امام، به کام معاندان و مخالفان و... - اینطور آزادانه - خوشرقصی کنند؛ آن هم در مملکت اسلامی، آن هم زیر سایه ولایتفقیهی که یادگار ارزشمند و بزرگِ (نه آن امام بیهویت آنها؛ بلکه) امام خمینیای است که هویت دارد ، بواسطهی مبانی و اندیشهاش! چرا که «امام منهاى خط امام، امام بىهویت است.» خدمتی که شاید خیلی از این افرادی که اکنون، خود را منتسب به امام رحمة الله علیه میدانند - خواسته یا نا خواسته - ، به غرب و دشمنان اسلام میکنند شاید در حال حاضر نتایج و ضربهاش را هیچیک از آن دشمنان برای ملت شریفمان متصور نبودند! آن هم از خودی!
اما شکر! شکر که رهبری داریم، چراغ راهی داریم که راه را برای ما روشن میسازد و صراط مستقیم را به ما نشان میدهد. رهبری که شاید نه اسماً اما رسماً بتوان او را از امام دانست؛ دست پرورده خود همان امام با هویت و امام با خط امام دانست. رهبری که امام را بهتر از هر کسی میشناسد و به ما میشناساند:
«امام منهاى خط امام، آن امامى نیست که ملت ایران به نفس او، به هدایت او جانشان را کف دست گرفتند، فرزندانشان را به کام مرگ فرستادند، از جان و مالشان دریغ نکردند و بزرگترین حرکت قرن معاصر را در این نقطهى عالم به وجود آوردند. امام منهاى خط امام، امام بىهویت است. سلب هویت از امام، خدمت به امام نیست. مبانى امام، مبانى روشنى بود.»
شناخت آسان شد. حال هر که باشد؛
«بعضىها با امام از پاریس تو هواپیما بودند و آمدند ایران؛ اما در زمان امام به خاطر خیانت اعدام شدند! بعضىها از دورانى که امام در نجف بود و بعد که به پاریس رفت، با ایشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اینها، موضعگیرىهاى اینها موجب شد که امام اینها را طرد کرد، از خودش دور کرد. میزان، وضعى است که امروز بنده دارم. اگر خداى نکرده نفس اماره و شیطان، راه را در مقابل من منحرف کردند، قضاوت چیز دیگرى خواهد بود. مبناى نظام اسلامى این است و امام اینجورى عمل کرد.»
بیانات رهبر انقلاب در خطبههاى نماز جمعهى تهران در حرم امام خمینى (ره)
در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره)
۱۳۸۹/۰۳/۱۴
والسلام.
السلام؛
«فتنه» در آیات و روایات و عرف و... تعاریف زیادی شده و در معانی مختلفی به کار رفته است. اما معنی و مفهوم عام فتنه را هم که اگر مد نظر بگیریم، هر آن که به یاد خدا نباشیم، در ماه مبارک هم نباشیم اگر! دائما در خطر «همزات شیاطین» هستیم. و این یعنی «فتنه». صد البته که همین در یاد خدا نبودن، با خدا نبودن و از خدا دور بودن هم خود فتنهای است. وسوسهها، پچ پچ کردنهای شیطان و اعوانش در گوش ما و نفس ما و... باعث فتنه میشود. حال این فتنه ممکن است تعمیم داده شود به یک جمعی به خاطر ما، یا جنبه شخصی و نفسی داشته باشد، درجه و شدت این فتنهها حالا ممکن است زیاد و کم شود.
پس در نهایت به این میرسیم که باید همیشه و دائماً قرآن را بخوانیم، به آن فکر کنیم و از همه مهمتر با آن زندگی کنیم و به آن تمسک بجوییم! همیشه!
این هم توصیهای از رهبر انقلاب به نقل از یکی محافظان بازنشسته شده ایشان درباره قرآن: «بچهها قرآن را زیاد بخوانید. قرآن نور است. قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندم. یعنی روزی ده جزء. الآن دیگر حوصلهاش نیست، پیر شدهام، از نظر سن و سال، وضعیت، شغل، گرفتاریهای کاری، این همه مسائل واقعاً نمیتوانم قرآن بخوانم. خیلی دور شدهام. نُه روز، ده روز طول میکشد من یک دور قرآن را بخوانم.»
این طرح را هم بر اساس حدیث زیر کار کردم که امیدوارم مورد پسند شما قرار بگیرد.
هنگامی که فتنهها، همچون پارههای شب تاریک، شما را در خود پیچید، بر شماست که به قرآن تمسک جویید.
السلام؛
بخشی از متن حکم تنفیذ رهبر معظم انقلاب: رئیس جمهور محترم را به استعانت از حضرت احدیت و التزام به پرهیزگاری و خشوع و توسّل به خداوند قادر متعال و بهرهگیری از ظرفیتّهای عظیم و دستاوردها و تجارب متراکم کشور توصیه میکنم و هدایت الهی و حمایت همگانی از ایشان را آرزومندم.
السلام...
بین ما بچه هیئتیها بعضاً اصطلاحاتی مصطلح است! عبارات و ترکیبهایی که یا در کتب روایی و منابع نقلی دینی ما آمده است یا به خاطر یک اتفاق و یا یک رخداد وضع شده؛ رایج شده یا در گذشته بوده اما اکنون بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
به طور مثال عبارت «کلنا عباسک یا زینب» اصطلاحی است که نشأت گرفته از ماجرای کربلا و شرایط آن، با توجه به اتفاقات سوریه و حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) ، بیش از پیش سر زبانها افتاد. این عبارت ممکن است حتی در منابع و یا گذشته نیامده و نبوده باشد، اما اکنون به یک شعار و برند برای جهان اسلام تبدیل شده است.
از طرفی مادحین خوش ذوقی هم که به مستمعین گرامیشان اهمیت میدهند و هم نگاهشان به مداحی متفاوت و علمی است بیشتر به دنبال اشعار و شعارهای قدیمی و معتبر هستند. من جمله حاج محمود کریمی که تا کنون چندین بار از اشعار و قصیدهها و شعارهای قدیمی عربی و یا ابیاتی که در شأن اهلبیت (علیهم السلام) در منابع و کتب تاریخی آمده بود استفاده کردند. (هرچند مداحانی چون حاج میثم مطیعی و حاج سعید حدادیان و... دیگر مادحین عزیز هم چنین هستند)
به طور مثال ایشان از قصیده معروف و بلند عربی «یا عباس جیب المای لسکینة» استفاده کردند که بسیار مورد توجه شیعیان عرب زبان قرار گرفت. همچنین حاج محمود کریمی محرم گذشته در سال 91 شمسی در چند شب برای اولین (تقریباً) یکی دیگر از این عبارات را بر سر زبانها جاری کرد.
«یا عباس نحن بحماک» بازو بندی بود که بر دستش بسته بود و ذکری بود که در مداحیهایش در محرم از آن استفاده میکرد. زیبایی لغوی و معنوی این ترکیب و کارایی آن در اذکار مراسمات مذهبی و استفاده آن توسط حاج محمود کریمی باعث شد تا به راحتی سر زبانها بیوفتد. شخصاً جستجوهای زیادی داشتم تا این عبارت را در اشعار عربی یا شعارهای قدیمی و یا ... یافت کنم که نشد و به نظر میرسد که یک شعار حماسی باشد. هر چند در فرازهایی از ادعیههای مفاتیح هم عبارت «بحماک» یعنی در پناه بودن، آمده است.
گذشته از این مسائل، این طرح (کاملا دلی) را تقدیم نگاه شما میکنم، هر چند نقایصی داشت باشد که اساتید خط و گرافیک بر ما خواهند بخشید و از نظرات و راهنماییشان نیز استفاده میکنم.
ما همه در پناه توایم...
دریافت
وکتور یا عباس نحن بحماک
حجم: 10.8 کیلوبایت
والسلام
1. تا میتوانیم فکر و ذکر و لسانمان را در همه لحظات، مشغول حضرت حجّت(روحی له الفداء) کنیم، حالا یا به خواندن دعای سلامتی، دعای فرج و ...، یا به همین صحبتهای خودمانی با آقا جان. بگوییم: آقا! ما کاسه گداییمان را آوردیم تا خودتان آن را پر کنید و إلّا ما هیچ نداریم.
2. از یکدیگر حلالیّت بطلبیم، به خصوص از پدر و مادر خود. اگر پدر و مادرتان در قید حیات هستند، خوش به سعادتتان، بروید و دست و پاهایشان را ببوسید و بخواهید شما را حلال کنند. اگر هم فوت کردند و مزارشان نزدیک نیست، در قبرستان بروید و بهتر است در کنار قبور یکی از اولیاء خدا، خطی شبیه قبر بکشید و بنشینید برایشان فاتحه بخوانید و با آنها صحبت کنید و حلالیّت بطلبید. همسایهها، دوستان، زن و شوهر، خانواده(برادر، خواهر، فرزند) و ... از هم حلالیّت بطلبند تا بتوانند به لیالی قدر ورود پیدا کنند.
3. صدقه زیاد بدهیم. قصد درست کردن عسر و حرج ندارم، ولی اگر کسی میتواند برای سلامتی آقا جان، ذبح هم کند، بسیار خوب است.
4. قبل از رسیدن شب قدر زیاد استغفار کنیم.
5. آنچه را هم که استغفار را بیمه و تضمین میکند، ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد است که موجب آمرزش گناهان کبیره هم میشود. لذا ذکر صلوات هم خیلی بگیرید.
6. ذکر «افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد» را هم خیلی بگویید. بگویید: خدایا! من خودم را به تو سپردم تا بهترین مطلب برایم رقم بخورد و إلّا خودم که هیچ نمیدانم.
7. نزدیک غروب آفتاب غسل کنید، به این نیّت که خدایا! غسل میکنم تا از همه ذنوب، پاک و طاهر شوم و مرا در این شب با عظمت بپذیری.
8. احیاء لیالی قدر را از دست ندهید. حتّی اگر شده در روز هم استراحت کنید امّا در شب، ولو به لحظهای پلکهایتان را روی هم نگذارید. ولو به مریضی هم شده در مساجد و مجالس شرکت کنید. خدا گواه است اگر پردهها کنار رود، حتی شده از خانههایمان سینهخیز به سمت مجالس شب قدر میرفتیم.
9. اوّل برای دیگران دعا کنیم و بعد برای خودمان. البته فردی و مادی هم دعا کنید؛ چون در شبهای قدر بریز و بپاش زیاد است، اما اگر یکی از دعاهایتان را یادتان رفت، وقتی اوّل برای دیگران دعا کرده باشید، چه بخواهید، چه نخواهید، آن دعاها را در حق شما هم مستجاب میکنند.