ما مردم در زندگی، نیازها و دغدغههای مهمی (از نظر اجتماعی) داریم؛ نیازهایی که دولتها (طبق قانون اساسی) موظف به تأمین آنها هستند. امروز اما شاهد این هستیم که به هزار و یک دلیل و با هزار و یک بهانه و با حجم بسیاری از مشکلات ساختاری و مدیریتی؛ متأسفانه این نیازها یا تأمین نمیشود و یا به خوبی مورد توجه قرار نمیگیرند!
شکی نیست که این دغدغهها و وظایف روی زمین مانده را ما مردم باید در چارچوب قانون بگوییم و از قوای دولتی مطالبه کنیم. اما گاهی اولویتِ این دغدغهها، برای خود ما مردم هم، کمرنگ شده و یا تغییر میکند و جای خود را به دغدغههای بیارزش میدهد!
یکی از مهمترین نقشها و کارکردهای فضای مجازی بالاخص شبکههای اجتماعی، تغییر یا کاهش سطح دغدغهها و اولویتهای فردی و اجتماعی است! بطوری که نیازهای اصلی مردم جامعه پوشیده یا فراموش میشوند!
برای مثال مطالبهی «حق آموزش رایگان»، «مطالبه حق مسکن»، «استفاده و بهرهمندی رایگان از خدمات بهداشت و سلامت» و... که از اصول اولیه و تأکید شده در قانون اساسی است؛ (بر اساس همین کارکردی که از فضای مجازی گفتیم) جای خود را به «حق ورود بانوان به ورزشگاه»، «حق نگهداری از سگ و حضور عمومی آن در شهر»، «حق پخش فلان موسیقی و کنسرت» و .. میدهند!!
البته گفتنی است که هیچ حقی (اگر به معنای واقعی حق و نیاز عمومی باشد) قابل انکار نیست و نباید نادیده گرفته شود اما اینکه نیازهای ساختگی و دسته چندم، در تقابل با نیازهای اولیه و قانونی قرار بگیرند؛ عقبگرد و آسیب بزرگ فرهنگی و اجتماعی برای ماست! و در این عقب گرد هم فقط نباید ضعف مسئولین را دید بلکه کمکاری خود ما هم به چشم میآید!
ماه رمضان است! چندروز تعطیلی است! برخی از مردم به هر دلیلی روزه نگرفتند و از این فرصت حداکثر استفادهشان را کردند و راهی سفر داخلی یا خارجی شدند! عدهای هم روزه هستند و راحت به اعمال عبادی خود میپردازند!
روزهای گذشته هم یکی از پرشورترین انتخابات ها برگزار شد!
دم افطار هم سریالها و برنامهها تلویزیونی و یا فضای مجازی و دید و بازدیدها، مشغولیت اصلی مردم است
اخبار هم که برنامه ثابت خانههاست؛ چه از صدا و سیما و چه از فضای مجازی! اما وقتی خبرها و تصاویر انگلیس، فرانسه، افغانستان، ترکیه، پاکستان، عراق و... را دنبال میکنم و میبینم؛ (بعد از نگرانی و دعا) خدا را شکر میکنم!
خدا را شکر میکنم که امنیت داریم! ...و چه مولایی بود امام علی(ع) که این سالها را میدید که فرمودند دو نعمت پنهان هستند؛ سلامت و امنیت!
جای شکر دارد! شکر به خاطر مردمی که در روز از دست رفتن بزرگمرد تاریخ ، که ضامن امنیتشان بود، مشغول سفر و خوشگذرانی هستند یا آرام و آسوده به زندگی روزمره و روزهداری خود میپردازند!
ما هم اینطور شکر میکنیم که باز هم خمینی در فکر و جان سربازهای قنداقهای دیروز که نسل سوم امروز هستند؛ متجلی شد؛ تا امنیت برای ما اینقدر تکراری و تبدیل عادت شود!
«رفتار فرهنگی» و «بازخوردهای اجتماعی» مردم، در مواجهه با اقدامات و تصمیمات حاکمیت (اعم از سران قوا، مسئولین اجرایی و سازمانی و...)؛ مسألهای است که شاید کمتر به آن پرداخته میشود!
مردمی که در همهی حرکتها و تغییرات کشور، نقش اساسی و معیار را دارند(1) باید «حضور نقادانه و جستوجوگرانه» در «نوع رفتار و منش مسؤولان حکومتی» داشته باشند(2) و بیشترین چیزى را که میخواهند؛ «عدالت و انصاف» باشد!(3) اگر مردم نسبت به واکنشهای مسئولین و نهادهای حاکمیتی (از مصاحبهها و رفتارهای روزمرهی ایشان گرفته تا تصمیمات و اقدامات اساسی) «بیتفاوت» باشند و یا در مقابل اقدامات و تصمیمات خلاف عرف و قانون آنها «بدون مطالبهی عمومی» ظاهر شوند؛ باید انتظار هرگونه اخلال، آسیب و یا فسادی را در ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه داشت! آسیبی که نه تنها دامن «فرهنگ سیاسی»(4) را میگیرد بلکه بر «فرهنگ عمومی»(5) جامعه نیز تأثیر منفی خواهد گذاشت!
شاید با بیان یک مثال عینی بتوان نقش مردم و مطالبهی عمومی آنها را در تغییر نوع رفتار و منش سیاسی و مدیریتی مسئولین دولت، بهتر نشان داد. (البته شکی نیست که منظور ما، انتقادات و مطالباتی است که «منشأ فرهنگی و دینیِ صحیح» دارند و در چارچوب قانون و عرف انجام میشود و نه رفتارهای ناصواب سیاسی و جناحی و خلاف قانون که منجر به هرج و مرج و بیقانونی میشود!)
اتفاقی که بتازگی در کشور کره جنوبی رخ داد، نمونه و مثالی عینی است از رفتار فرهنگی و مطالبهی عمومی مردم، که باید در ایران اسلامی (بعنوان کشوری که از لحاظ فرهنگ و دین، شهره و مدعی است) نهادینه شود.
اما ماجرا چه بود؟
خانم پارک، یازدهمین رئیس جمهور کشور کره جنوبی بود که پس از جنجالها و تنشهای اجتماعی و سیاسی در کشورش، با اعتراضات و مطالبات فراگیر مردمی، استیضاح، و نهایتاً توسط قضات دادگاه قانون اساسی، برکنار شد! نخستین رئیس جمهور زن کره جنوبی که جزو ۱۰۰ فرد قدرتمند جهان بود(6)، با اتهاماتی روبرو میشود که ظرف مدت کوتاهی روند بررسی آنها طی شده و پس از تعلیق، استیضاح و برکنار میشود! البته این پایان کار نبود! خانم پارک گئون هی، دختر ژنرال پارک بزرگ(7) (که پدر انقلاب اقتصادی و صنعتی کره بود و نقش بسزایی در تشکیل حکومت مستقل کره و اصلاحات اقتصادی داشت) پس از اعتراضات مداوم مردمی و مطالبهی عمومی از دستگاه قضا، دستگیر و مجازات شد!
در کشور کره (علیرغم اینکه اکثر مردم آن کمونیست و بیدین هستند و باقی آنها نیز، پیرو آئین بودایی به حساب میآیند و به اندازهی اسلام به مقابله با ظلم و فساد و تحقق عدالت، سفارش نشدهاند) فساد و پاکدستی مسئولین دولتی، برای مردم بسیار مهم است و بعبارتی اشخاص و آدمها بر منافع ملی و عمومی مقدم نیستند!
حالا اتهامات یا جرائم خانم رئیس جمهور چه بود؟
خبری از اختلاس چندین هزار میلیاردی یا تخلفات بزرگ عمومی نیست! او تنها به جرم «سوء استفاده از قدرت» و «فساد مالی» (یعنی دریافت رشوه) محکوم و عزل شد!
خانم پارک به خاطر سه اقدام زیر محاکمه شد:
- به یکی از دوستان خود (که نقشی در سیاست و دولت نداشت) اجازه دخالت و تصمیمگیری در امور سیاسی کشور را داد!
- نام تعدادی از منتقدین فرهنگی دولت را در لیست سیاه وارد کرد!
- از مدیر گروه سامسونگ برای ادغام دو شرکت وابسته و برخورداری از حمایت اقتصادی و سیاسی دولت، رشوه دریافت کرد!
آستانه حساسیت مردم به فساد و نابرابری و جلوگیری از آنها در بدنه دولت و نهادها و سازمانهای بزرگ و کوچک اجرایی و حاکمیتی، باعث مطالبهی عمومی شد و مردم این کشور در چارچوب قانون و با رعایت عرف خود نسبت به اقدامات مسئولین دولتی، واکنش نشان دادند!
این مثال؛ یک نمونهی ساده و مصداقی از مفهوم وسیع و علمیِ «فاصله قدرت»(8) در علوم سیاسی و علوم اجتماعی بود که متأسفانه در چند سال اخیر شاهد افزایش فاصله قدرت در ایران هستیم! (فاصله قدرتی که از طرفی با رفتار مسئولین و از طرف دیگر با بیتفاوتی مردم افزایش پیدا کرده است مصداقهای متعددی دارد که در این نوشته وارد آن نخواهیم شد)
پس اگر ما مردم (با هر میزان از اعتقادات و یا با هر تفکر و نگاه سیاسی) در مقابل ساختارهای غلط قانونی و سازمانی، خبرهای فساد و تخلفات مالی و سیاسی، برخوردهای خلاف شئون از مسئولین در مواجهه با مردم و... سکوت کنیم و اصطلاحاً مطالبهی عمومی بوجود نیاوریم و نسبت به این مسائل حساسیت نشان ندهیم، راه را برای چنین اقداماتی -ناخواسته- باز کردیم. بعبارتی حریم و مرزی که مسئولِ غیرشایسته و خاطی، در قبال اقدام ناصحیح خود، برای مردم ترسیم کرده است؛ با سکوت ما به نفع او جا به جا میشود!
در اندیشهی دینی ما، احادیث محکمی بر این مسأله صدق میکند؛ چنانچه حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند: «صلاح و فساد امت، به صلاح و فساد مسئولین منوط است و اصلاح حاکمان و مسئولین به آگاهی و استقامت مردم...»(9) و یا در روایتی دیگر فرمودند که «مردم به مسئولان و مدیران خودشان شبیهتر هستند تا به پدر مادرهای خودشان!»(10)
1. در همهی تحولات و جنبشهای گوناگون اجتماعی بزرگ، نقش مردم، نقش معیار است/ بیانات رهبرانقلاب مورخ 20/07/1390
2. مقالهی «انتقادگری و انتقادپذیریدر حکومت علوی»، سیدمهدی موسوی کاشمری
3. مردم ما باید بیشترین چیزى را که میخواهند، عدالت و انصاف باشد؛ هم در امور داخل کشور، هم در مسائل جهانى/ بیانات رهبر انقلاب مورخ 26/04/1387
4. به مجموعهای از نگرشها و باورها و احساسات اکثریت اعضای یک جامعه، نسبت به سیاست و حکومت فرهنگ سیاسی گفته میشود که دربرگیرندهی عقاید اعضای آن جامعه نسبت به مبانی فکری و قواعد رفتاری یک نظام سیاسیشان است.
5. فرهنگ عمومی سازنده فضایی است که افراد جامعه در آن روابط فردی و اجتماعی خویش را سامان می دهند. این فضا به تناسبی که شفاف، سالم، مطابق ارزشها و دور از رذایل اخلاقی باشد باعث رشد و کمال فردی و اجتماعی می گردد. مصادیق فرهنگ را میتوان در قانون پذیری، اخلاق عمومی، رفتار اجتماعی، رعایت نظم و انضباط شهری، مصرف گرایی، وجدان کاری و... یافت.
6. در سال ۲۰۱۳ مجله فوربس نام رئیس جمهور کره جنوبی را برای اولین بار در لیست ۱۰۰ زن قدرتمند جهان در بین سیاستمداران، میلیاردرها، بازرگانان و چهرههای شاخص دنیا قرار داد. https://www.forbes.com/sites/carolinehoward/2013/05/22/the-worlds-most-powerful-women-2013
7. https://en.wikipedia.org/wiki/Park_Chung-hee
8. هافستد، گرت، تصوریرهایی از اروپا: گذشته، حال و آینده، در مدیریت در عرضه فرهنگها مباحث و دیدگاهها، ترجمه محمدتقی نوروزی، ص216 :
بخشی از متن کتاب که هافستد در آن از افراد جامعه نسبت به به نابرابری سوال پرسیده است و تعریف فاصله قدرت را در این پاسخها نشان داده است: «سؤال اول با نابرابری بین افراد در هر جامعه سر و کار دارد… گسترة پاسخهایی که به این سؤال داده شد، از: «نابرابری امری است طبیعی و مطلوب» که به معنی فاصله قدرت زیاد است، تا «تا حد امکان باید از نابرابری دوری کرد» که به معنای فاصلة قدرت پایین است، در نوسان بود...»
9. فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ اَلرَّعِیَّةُ إِلاَّ بِصَلاَحِ اَلْوُلاَةِ وَ لاَ تَصْلُحُ اَلْوُلاَةُ إِلاَّ بِاسْتِقَامَةِ اَلرَّعِیَّةِ. نهج البلاغه، خطبهی 216.
10. النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ. تحف العقول، ص208.
#فرهنگ برای #جامعه به مثابه #اخلاق است؛ وقتی کسی دارای اخلاق خوبی بود، برایش سخت است کار بد انجام دهد، و نیاز به ناظر و #قانون و آییننامه هم ندارد، چون خُلقش خوب است، از او جز #رفتار خوب سر نمیزند [...] اگر جامعهای دارای فرهنگ بدی شد، در آن جامعه رفتار بد بسهولت سر خواهد زد، دیگر با قانون و ناظران قوۀ قهریه و قضائیه هم نمیشود آن رفتارهای بد را کنترل کرد!
[...] رسول خدا(ص) میفرماید: از انبیاء گذشته، یک حرف باقی مانده که ضربالمثل، سرِ زبان #مردم است و آن این است که اگر #حیا نداری دیگر هرکاری دلت میخواهد انجام بده! یعنی دیگر پیامبران الهی هم نمیتوانند با تو کار کنند لذا حیا یک عنصر فرهنگی است که اگر در جامعهای نبود نمیشود #دین را به آن افراد عرضه کرد. [...]
وضع #سیاسی جامعه از چند جهت بر فرهنگ تأثیر میگذارد؛ یکی از جهتِ «منش سیاسیون»! مثلاً اینکه #اشرافی باشند یا نه. و همچنین خصلتهای زبانی و روحی سیاسیون چگونه باشد. مثلاً اینکه رفتار دفاعی داشته باشند یا خیر؟ یعنی اینکه بد و #عجولانه از خودت دفاع کنی، برای دفاع از خود چند #حق دیگر را زیرپا بگذاری و...
اگر یک سیاستمدار، رفتار دفاعی داشته باشد-به تعبیر #روانشناسی- کارش به لجبازی و لجاجت کشیده میشود. بعد اگر سیاسیون بخواهند #مجادله کنند و از خودشان بیصبری نشان دهند، دیگر چه فایدهای دارد که صدهزارتا #منبر برای مردم بگذاریم تا بگوییم: «اخلاقتان را خوب کنید، در #خانه دعوا نداشته باشید، بچهها در #کلاس، با #معلم خوب برخورد کنند...» دیگر اینکارها نمیگیرد!
منش #سیاست مداران، در فرهنگ جامعه خیلی مؤثر است. مثلاً اگر سیاستمداران برای خود حقوقهای کلان ببندند، دیگر چطور میشود به این جامعه گفت که «بهخاطر #خدا کار کنید؟!» در کدام منبر میشود این حرف را زد؟ خُب مردم میگویند: این آقایی که #مدیر شده، باید از خدایش باشد که #توفیق #خدمت پیدا کرده است، اما او دارد ده برابر ما #پول میگیرد، پس معلوم میشود که #قیامت خبری نیست!! چرا ما که #عوام هستیم باید #مخلص باشیم، ولی در آن بالاها، هیچ خبری از #اخلاص نیست! حالا اگر او اینقدر زیاد #حقوق نمیگرفت که نمیمرد! #مدیریت کلان مگر چقدر #زحمت دارد؟! و مثلاً الان او چه هنری کرده که این همه حقوق برایش ببندند؟!
[...] حالا اول کار فرهنگی کنیم تا مردم خوب شوند یا اول با کار سیاسی مدیران خوبی بیاوریم تا با فرهنگسازی آنها فرهنگ مردم خوب شود؟
دریافت فایل صوتی این سخنرانی / 63 دقیقه / 14 مگابایت
از همان ساعات اولیه بود که خبرنگاران، بدنبال شخصیتها و مسئولین بودند، اما در ساعات و روزهای ابتدایی، ضعف مدیریت بحران (چه از جنبه عمومی و امدادی و چه از جنبه رسانهای) بطور کامل مشهود بود؛ چرا که برخی از مسئولین مصاحبه نمیکردند و برخی هم نظرات متناقض میدادند!
با این حال، در ابتداییترین ساعات حادثه، این؛ سخنگوی آتش نشانی بود که بدلیل تسلط، آرامش و جدیتی که از خود به نمایش گذاشت، به منبع رسمی و مورد اعتماد اخبار پلاسکو تبدیل شد و مورد پذیرش عمومی قرارگرفت. جلال ملکی که از طرفی مشغول انجام وظیفه بود و از طرفی هم هدایت، دلداری و حفظ آرامش آتش نشانان را برعهده داشت، تبدیل به نماد ایستادگی و خستگی ناپذیریِ عواملِ امدادی شد.
با این ویژگیها بود که ناخودآگاه، بعنوان یک اسطوره و شخصیتی دلسوز و کارآمد، در دل و اذهان مردم جاگرفت و معرفی شد. او و همکارانش روزهای مداوم مشغول خدمت بودند و لحظهای صحنه را ترک نکردند تا اینکه ناگهان عدم حضور او احساس شد! ابتدا خبرنگاران احساس ناخوشایندی داشتند تا اینکه متوجه شدند او را به زور و با اصرار، فقط برای یک ساعت، راهی منزل کردند!
...گذشت تا اینکه طبق روال هرشب، خبرنگار تلویزیونی، او را در ارتباط زنده غافلگیر کرد و تولد یک سالگی ترانه؛ دخترش را تبریک گفت! او شوکه شد و جاخورد! لحظهای لبخند زد اما بلافاصله یادآور غم از دست دادن مردم و همکارانش شد! او نمیدانست که مسئولین، هدایایی به منزل او فرستادند و همسایهها هم جمع شدند و با گل و شیرینی، یک سالگی دخترش را جشن گرفتند!
جلال ملکی قبل و بعد از حادثه پلاسکو
جلال ملکی و همهی آتشنشانان عزیزمان، در این ده روز، تجربهی سخت و عجیبی داشتند که امیدواریم هیچگاه تکرار نشود، تجربهای که زحمت و هزینه زیادی را به آتشنشانان، مردم و مسئولین تحمیل کرد! البته باید گفت که شایعات، بیاخلاقیهای سیاسی و اظهار نظرات ناعادلانه و غیرتخصصی، باعث نشد که لحظهای از تلاش و غم از دست دادن همکارانشان، غفلت کنند!
آواربرداری ساختمان پلاسکو تمام شد و در فضای مجازی و گوشه کنار عالم رسانه و خبر، حرف از یک کمپین به میان آمده بود! کمپین انتخاباتی جلال ملکی برای ریاست جمهوری! اما وقتی این مسأله را با او در میان میگذارند پاسخ صبورانه و عاقلانه و البته دغدغهمندانهای میدهد: «بهجاش بیایید کمپینی علیه چهارشنبه سوری راه بندازیم...!»
ما این #کمپین را راه میاندازیم!
خداقوت و تشکر
اما به دور از تعصب و قضاوت عجولانه یا جناحی، بعد از خواندن نسخه پیدیاف حقوقم، نه تنها حس آگاهی و اعتلای حقوق شهروندی به من دست نداد، بلکه این حس، حتی تحریک هم نشد!! چرا که بیشتر شبیه یک شبنامه یا یک اعلامیهی اجتماعیِ روشنفکرنمایانه بود.
به هر حال امیدوارم به خاطر انتخابات و یا منافع جناحی، در انتشارش عجله نکرده باشند!** هر چند جناحهای سیاسی غیرهمسو با دولت و البته مردم میتوانند از بندهای همین منشور، که توسط دولت نادیده گرفته میشود؛ سوء یا حسن استفاده کنند!
این نوشته که تحت عنوان «منشور حقوق شهروندی» منتشر شد و خیلی هم مورد تأکید قرار گرفت؛ بیشتر یک قوت قلب بود برای شهروندان تا منشور حقوقشان: نترس! تو میتوانی کار داشته باشی! این را بدان! نترس! تو میتوانی مسکن داشته باشی! این را بدان! این حق توست...!
* منشور حقوقتان را از اینجا دریافت کنید!
** در اخبار آمده بود که تصمیم داشتند زودتر از اینها منتشر نمایند اما به دلیل کار کیفی و حقوقی بیشتر موکول به آینده شد!
والسلام.
السلام؛
روز گذشته خبری شنیدم که به شدت بدنبال یافتن و خواندن آن بودم و شوق داشتم تا زودتر مستندات و نتایج آن را ببینم! (1) مدت هاست در ایران؛ کار درست-درمانی برای پیمایش، پایش یا افکارسنجی یا هر چیزی که اسمش را بگذاریم در زمینه ی مسأئل فرهنگ عمومی و رفتار اجتماعی صورت نمی گیرد! اتفاقی که در ایران رخ نداده و مشخص نیست برنامه ریزی های فرهنگی (از فعالیت های جز و خرد تا کل و کلان) چطور انجام می شود! و معلوم نیست که واقعیات و مردم کجای این تصمیم گیری ها هستند!؟ (2)
این را داشته باشید! از طرفی هم، در دنیا و جامعه ی علمیِ بین المللی؛ اساسِ کارِ دانشگاه، به این شکل است که به تربیت استاد و دانشمند بپردازد، تولید علم کند، برای مسائل و مشکلات کشور پژوهش کند و راه کارهای علمی و کاربردی بیابد! در ایران، البته که ما دوست داریم اینطور باشیم! ولی آنچه که هست؛ بیشتر محلی برای کسب مدرک و به تبع آن ارتقای سطح شغلی است و نگاه مادی و اقتصادی به درس و دانشجو و دانشگاه، از همه جای بدنه ی علمی کشور بیرون زده و نگاه کاربردی و پژوهشی و نگاه رفعِ علمیِ مسأله به دانشگاه و کاربردهای آن نداریم! (این؛ نگاهِ ملموس و غالب است البته که استثنا هم داریم اما بگذریم...!)
حالا این دو گذاره ی بالا را بگذارید کنار هم؛ سال گذشته دانشگاه امآیتی(3)(4) در همایش پیاده روی اربعین، در پیمایش یا پایشی اجتماعی و فرهنگی و با همکاری اجراییِ دانشگاه کوفه، دادههای متنوعی از شرکتکنندگان در راهپیمایی اربعین به دست آورد! نتایج این پژوهش میدانی، اکتبر سال جاری (تقریبا اوایل آبان ماه 95) با پرسشهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که از تعداد زیادی ایرانی و عراقی جمع آوری شده بود، در 178 صفحه منتشر شد.
در مقدمه ی این گزارش آمده است که این گروه از شهروندان ایرانی و عراقی (در این پژوهش میدانی حضور داشتند) اثرگذاری بالایی در تحولات اجتماعی کشور خود دارند اما تا کنون تحقیق عمیقی پیرامون آنها صورت نگرفته است!!
دادههای این پژوهش به صورت خلاصه و سند اصلی این پژوهش را اینجا بخوانید و دریافت کنید:
السلام؛
فضای مجازی با این اسم غلط اندازش، خیلیها را به اشتباه انداخته و یا از سر «بیسوادی رسانهای» کاری کرده که برخی تشخیص ندهند فقط فضا و بستر آن «مجازی» است و نه افراد و آثاری که از خود به جا میگذارند!
افراد، نوشتهها، عکسها و آثاری که از خود در فضای مجازی به جا میگذارند؛ حقیقی است!
همان فکر و بازخورد رفتار ماست، با این تفاوت که در فضای مجازی اتفاق میافتد.
حالا یک سوال مهم اینجا مطرح است؛ آیا همان «کاربر»ی که در شبکههای اجتماعی از الفاظ ناشایست استفاده میکند، میتواند همین کار را در فضای حقیقی و در مواجههی رو در رو انجام دهد!؟
به طور مثال یکی از صاحبان همین اکانتهایی را که زیر مطلب جناب آقای لیونل مسی، به ابراز هیجان پرداخته است، شناسایی و فراخوانی کنیم و بگوییم خوب؛ حالا این شما و این هم آقای مسی! همان الفاظی را که در فضای مجازی نوشتید، اکنون مقابل ایشان (بر فرض به زبان آرژانتینی) به او بگو و به زبان بیاور...!
دو حالت دارد؛ یا آن فرد اینقدر حقیر است که از بیان چنین الفاظی در دنیای حقیقی، به طرز کاملاً وقیحانهای ابایی ندارد و برایش سهل و آسان است و یا واقعاً دچار غفلت و جوگیری شده است و این حرکت را یک تفریح در فضای بی در و پیکر مجازی میداند!
البته بین اساتید این حوزه اختلاف است که باید در برخورد با این افراد چه کرد: آیا لازم است اجازه فعالیت در فضای مجازی را از آنها سلب کرد؟ یا فعالیتشان را محدود کرد؟ یا برای آنها آموزش سواد رسانهای برگزار کرد؟ پلیس فتا هم یک گزینه پیشنهادی است البته!!
* * *
شاید ملت و حکومت یک کشور، بر مبنای رفتار سیاسی و نوع دین و تاریخ فرهنگی خود، شناختی فرهنگی به دیگر کشورهای جهان ارائه میکنند؛ اما فضای مجازی که از آن به عنوان یک «خانواده جهانی» نام برده میشود، بیشتر از این مواردی که گفته شد، فرهنگ و چهره اصلی افراد، شخصیتها و مردم یک کشور را نشان میدهد!
حالا فکر کنید خارجیها از ما «ایرانیان با فرهنگ» چه تصوری دارند!؟
شاید به خاطر همان اسم غلط انداز است که فکر میکنیم ردِّ بد از خود گذاشتن، در فضای مجازی، مثل بیماری زنگ در خانه را زدن و فرار کردن است! در حالیکه اینطور نیست!
والسلام.