السلام؛
همه دور هم جمع می شدیم؛ «مامان بزرگ» هم بود!دایی، خاله، عمو و نوه ها سر یک سفره؛ «مامان بزرگ» هم بود!
یک بار در خانه، یک بار در رستوران و یکبار هم در پارک؛ «مامان بزرگ» هم بود!
همه با هم سفر میرفتیم؛ «مامان بزرگ» هم بود!
همه می خندیدیم و همه با هم خوب بودیم؛ «مامان بزرگ» هم بود!
از حال و احوال هم باخبر بودیم و به هم کمک میکردیم؛ «مامان بزرگ» هم بود!
...حالا «مامان بزرگ» نیست!
در قطعه شعری که از جناب صائب بتازگی در بلاگ منتشر کردم یک بیتی هست که اوصاف این روزهای ماست!
مهربانی از میان خلق دامن چیده است
از تکلف، آشنایی برطرف گردیده است!!
والسلام.