السلام؛
چاپ یکهزار و سیصد و هفتاد و هفت هجری قمری بود. بخط نویسنده مشهور طاهر خوشنویس (تبریزی) و از روی قرآن سلطانی نوشته و کلیشه شده بود. آنهم بسرمایه جناب آقای حاج سید محمود کتابی، مدیر کتاب فروشی علمیه اسلامیه؛ به آدرس تهران، ناصر خسرو...
از برگهها و از چاپِ دوبارهٔ نوشتهها، معلوم بود چندین بار صحافی شده است، اما صفحاتش دیگر جای ترمیم نداشت، ولی هنوز قرآن کریم بود...!
مصحف عجیب و جالبی بود. کتاب را که باز کردم اولین چیزی که نظر را جلب میکزد نشان شیر و خورشید «اداره مطبوعات و تألیف و ترجمه» آن زمان بود که با توضیحاتی دربارهی مشخصات قرآن، در صفحه اول و به نشانهی تأیید چاپ شده بود. در صفحات بعد، با «شجره نامه» جناب کتابچی روبرو شدم که دو صفحه را به خود اختصاص داده بود. شجرهنامههایی را از نزدیک دیده بودم اما این یکی خیلی مفصل و زیبا بود.
پایین صفحات و لبههای صفحات، ترمیم شده بود و حتی بخشی از آیات که همراه با کنارههای صفحه، از بین رفته بود، در صحافیِ دوباره و در ادامه متن کار شده بود.
بیشتر که تورق کردم، در گوشهی سمت راست و بالای صفحات قرآن کریم، عبارات «خوب،وسط،بد» نظرم را جلب کرد که مشخص بود بابت استخاره درج شده بودند؛ این هم جالب بود! آدم ترغیب میشد استخاره بگیرد!
در انتها، بعد از فهرست سورههای شریف قرآن، نوبت به فهرست کشف المطالب رسید! به شدت کاربرد داشت! مفصل و جزئی هم بود! طبیعتاً چنین قرآن و مصحف شریفی که روایت کردم کشف الآیات هم داشت!
یکی از همسایهها این قرآن شریف را داده بود و چنین گفته بود: ما کمتر میخوانیم! این قرآن، قرآن پدری است! خواهشاً در ماه مبارک شما کمی از آن بخوانید...!
خواندیم!
والسلام.