این همه تفسیر به رأی و برداشت غیر مرتبط نسبت به یک تعبیر از بیانات رهبر مملکت، هنر میخواهد! رهبر انقلاب در دیدار دانشجویی امسال، فعالان دانشجویی را دوباره با جملات و بیانات مهم و مستقیمی مورد خطاب قرار دادند که باز هم تأمل برانگیز بود!
این جملات را با دقت بخوانید:
«...نگویید دیگر نمیشود در دانشگاه کار کرد؛ در دانشگاه خیلی میشود کار کرد [...] همهی هستههای فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند! البته قرارگاه مرکزی دستور میدهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید!»
آتش به اختیار یک اصطلاح جنگی است! دستوری که از طرف فرمانده (یا بواسطه اطلاع دیده بان ) به نیروهای در حال رزم صادر میشود؛ آن هم در زمانی که جنگ به شدت بالا گرفته و سنگین شده است و یا فضای نبرد سخت و دشوار شده و این سختی، موجب آشفتگی گردیده. در این شرایط سراسر میدان (بعبارتی) تبدیل به هدف میشود و هر کس هر کجا را زد؛ هدف است!
رهبر انقلاب، میدانهای فعالیت فرهنگی و وضعیت فرهنگی کشور را در شرایط جنگی میبینند (و از تعابیری مثل جهاد، آتش به اختیار، افسر، قرارگاه و ...استفاده میکنند) اما آیا مسئولین ، دانشجویان و نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر حالت جنگی به خود گرفتهاند یا نه!
حالا بماند که قرارگاه مرکزی استعاره از کدام نهاد، دستگاه و سازمانی است که فعالیتش مختل شده است و کارایی لازم را ندارد!
اما بدانیم؛ بهترین تعریف آتش به اختیار را سالها قبل شهید بهشتی بیان کرد:
«این انقلاب و این جامعه آنقدر کار درش هست که دیگر استراحت بی استراحت! آنقدر کار هست که میتوان انجام داد؛ بی آنکه هیچ پست و سمت و حکم و ابلاغی در کار باشد...»
السلام؛
«...فرض کنید مرتّب تکرار بکنند که مثلاً فلانجور پفک مضر است، نخورید؛ حالا مگر ضررش چقدر است، چهجور ضرری است، چه میزان ضرر دارد، برای چند درصد از مردم ضرر دارد؟ این را دائماً میگویند، امّا ضرر فلانجور فیلم یا فلانجور کتاب یا فلانجور بازی رایانهای یا امثال اینها را کسی جرئت نمیکند بگوید که نبادا متّهم بشوند به اینکه جلوی آزادی اطّلاعات و جریان آزاد اطّلاعات را گرفتهاند...!!»
والسلام.
السلام؛
اگر امام خمینی رضوان الله زنده بودند، در زمان حاضر بیشتر کسانی که خود را اسماً و رسماً پیرو «خط امام» میدانند و یا خود واقعی و حقیقیشان را پشت این عبارت مخفی میکنند، هرگز نمیتوانستند اینطور جولان دهند و بعضاً مثل خیلیها به اسم امام و به نام امام، به کام معاندان و مخالفان و... - اینطور آزادانه - خوشرقصی کنند؛ آن هم در مملکت اسلامی، آن هم زیر سایه ولایتفقیهی که یادگار ارزشمند و بزرگِ (نه آن امام بیهویت آنها؛ بلکه) امام خمینیای است که هویت دارد ، بواسطهی مبانی و اندیشهاش! چرا که «امام منهاى خط امام، امام بىهویت است.» خدمتی که شاید خیلی از این افرادی که اکنون، خود را منتسب به امام رحمة الله علیه میدانند - خواسته یا نا خواسته - ، به غرب و دشمنان اسلام میکنند شاید در حال حاضر نتایج و ضربهاش را هیچیک از آن دشمنان برای ملت شریفمان متصور نبودند! آن هم از خودی!
اما شکر! شکر که رهبری داریم، چراغ راهی داریم که راه را برای ما روشن میسازد و صراط مستقیم را به ما نشان میدهد. رهبری که شاید نه اسماً اما رسماً بتوان او را از امام دانست؛ دست پرورده خود همان امام با هویت و امام با خط امام دانست. رهبری که امام را بهتر از هر کسی میشناسد و به ما میشناساند:
«امام منهاى خط امام، آن امامى نیست که ملت ایران به نفس او، به هدایت او جانشان را کف دست گرفتند، فرزندانشان را به کام مرگ فرستادند، از جان و مالشان دریغ نکردند و بزرگترین حرکت قرن معاصر را در این نقطهى عالم به وجود آوردند. امام منهاى خط امام، امام بىهویت است. سلب هویت از امام، خدمت به امام نیست. مبانى امام، مبانى روشنى بود.»
شناخت آسان شد. حال هر که باشد؛
«بعضىها با امام از پاریس تو هواپیما بودند و آمدند ایران؛ اما در زمان امام به خاطر خیانت اعدام شدند! بعضىها از دورانى که امام در نجف بود و بعد که به پاریس رفت، با ایشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اینها، موضعگیرىهاى اینها موجب شد که امام اینها را طرد کرد، از خودش دور کرد. میزان، وضعى است که امروز بنده دارم. اگر خداى نکرده نفس اماره و شیطان، راه را در مقابل من منحرف کردند، قضاوت چیز دیگرى خواهد بود. مبناى نظام اسلامى این است و امام اینجورى عمل کرد.»
بیانات رهبر انقلاب در خطبههاى نماز جمعهى تهران در حرم امام خمینى (ره)
در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره)
۱۳۸۹/۰۳/۱۴
والسلام.