بمناسبت روز کتاب و کتابخوانی و پس از مدتها وقت بسیاری گذاشتم تا یادداشتی درباره سه کتاب مهم پیرامون تربیت کودک و نوجوان بنویسم که تماماً از منظومه فکری و بیانات رهبر انقلاب برداشت شده است که طی سالیان اخیر یا در بیاناتشان آنها را معرفی کردند یا بر آنها تقریظ زدهاند. سه کتابی که بنا به گفتهی ایشان علاوه بر اینکه به کودکان و اطرافیان هدیه میدهند، خود ایشان نیز فرزندانشان را با آنها تربیت کردهاند. در این نوشته گریزی هم به ارزش و اهمیت مسألهی قصه و داستان زده شده و متناسب با شرایط و اقتضای امروز، تلاش کردم در قالب متنی کاربردی ضمن تأکید بر مسأله تربیت ایرانی-اسلامی کودک با قصه و داستان، این سه کتاب فاخر و ارزشمند را نیز معرفی کنم...
+ همین مطلب در: تسنیم، سازمان بسیج فرهنگیان، رجا، بیباکنیوز، قلم رسا
* خواهش میکنم برای
یکبار هم که شده درباره این کتابها و درونمایههایش جستجو کنید! نگاهی
بیاندازید! برای راحتی شما برخی موارد و نامها که در متن آورده شده را
پینوشت زدم و یا به صفحهای برای توضیح بیشتر لینک دادم!
السلام؛
بمناسبت روز کتاب و کتابخوانی - یکی از مهمترین دغدغههای جوانان امروز و پدر و مادرهای آینده، طبیعتاً باید تربیت فرزند باشد؛ مسألهای که این روزها و با مشاهدهی وضعیت فرهنگی جامعه، حتی تبدیل به یک نگرانی شده است و اگر بخواهیم واقعاً برای این مسأله یعنی تربیت صحیح کودک و نوجوانمان وقت بگذاریم و به آن اهمیت دهیم، از ساعات خوابمانمان هم باید بزنیم! (1)
واضح است که بنا به توصیههای علمی و مبتنی بر اسلام تربیت کودک به سه دورهی هفت ساله تقسیم میشود(2) و برای هر دوره، اقدامات، دستورالعملها و شیوههای تربیتی مخصوصی -چه از احادیث معصومین(ع) و چه از توصیههای علمای دینی و اجتماعی- وارد شده است.
اگر از شرایط و نقش مهم اقتضائات اجتماعی و محیطی (اعم از خانواده، مهد، محیطهای آموزشی همچون مدرسه و مقاطع تحصیلی، مسجد و دوستان و...) بگذریم، به موارد مؤثرتری هم برای تربیت کودک خواهیم رسید که از جملهی آن مسألهی قصه و داستان است.
قصه و داستان یکی از مهمترین و بهترین روشهای تربیت غیرمستقیم کودک است، چرا که کودک و یا حتی نوجوانی که در اواخر دورهی اول و یا دوره دوم هفت سالهی تربیتی است، بنا بر طبیعت و فطرت خود به شدت نیاز به «فهمیدن» و «کشف کردن» دارد و به همین دلیل با دقت «میشنود» و به شدت «توجه میکند» تا به آنچه در اطرافش رخ میدهد آگاه شود و پدیدهها را کشف کند و چه بهتر است در این دوره تا هنوز گِلِ وجودیِ کودک و نوجوان ما، شکلپذیر است و میتوان به دور از نتیجهگیری مستقیم (که بعضاً باعث گریز و پسزدن تربیت میشود) کودک را برای مواجهه با دوران بلوغ عقلی، ورود به اجتماع و زمینهسازی برای کسب دانش و فهم دینی آماده کرد.
السلام؛
امروز، در تقویم، روز فرهنگ عمومی بود!
از ابتدای نوجوانی و جوانی به این طرف کشیده شدم؛ چه با فعالیتهای اجتماعی در مسجد و مدرسه و چه در دانشگاه و فعالیتهای دانشجویی و چه در فضای مجازی و حتی (بعضاً) کار! وقتی در سنی بودم که علیالقاعده، باید مشغول سرگرمیهای مقتضی آن دوره میبودم، اما جای آن مشغول گپوگفت و شنیدن و کتاب خواندن بودم؛ کم کم متوجه شدم که به دنبال چه چیزی هستم! (هر چند در نوجوانی از خواندن متنفر بودم!) با حساسیت و ذهن پرجنبوجوش، دنبال کارها و ایدهها و تجربیات بکر فرهنگی بودم! نهایتاً این علاقه باعث شد جدیتر دنبال این مباحث باشم!
حالا اما فکر و ایده را باید کنترل کرد! تا زمانی که حرفی برای گفتن داشته باشم و هر چه جلوتر میروم میفهمم که چقدر بلد نیستم و چقدر جاهل و ناآگاهم و چقدر نمیدانم! ...و چه دنیای عظیمی است فرهنگ که علاقه و دغدغهی من شده است و شاید برای همسن و سالان و اطرافیان من خندهدار یا حقیر باشد که به جای فکر آب و نان بودن، دنبال این چیزها هستم!
اما سر و کار داشتن با افکار، اعتقادات، رفتار، دیدگاه و از همه مهمتر قلبهای مردم و از آن مهمتر بیتفاوت نبودن نسبت به محیط و اطرافیانم، از همه چیز برایم مهمتر است! در این دنیا معطل، بیکار و بیمسولیت نباید ماند!
مهمترین کار من هم این است که: «به چیزی که هستم راضی نباشم و تلاش کنم تا راضی شوند!»، این یعنی ساختن! خود همین تک تک ساختنهاست که کم کم، هزاران میشود... چه چیزی هم بهتر از خدا و فرستادگان و منصوبینش که میانبرهای سازندگی را برای منِ بشر معرفی کردند تا زودتر و بهتر آدم شوم! و الزاماً راحت هم شاید نباشد! چه چیزی بهتر از دین و آن هم دین اسلام ؛ برای ساختن و ساخته شدن...
#خوب_باشیم؛ با خودمون، با خودامون و با خدامون؛ روز فرهنگ عمومی یعنی همین!
والسلام.