ما مردم در زندگی، نیازها و دغدغههای مهمی (از نظر اجتماعی) داریم؛ نیازهایی که دولتها (طبق قانون اساسی) موظف به تأمین آنها هستند. امروز اما شاهد این هستیم که به هزار و یک دلیل و با هزار و یک بهانه و با حجم بسیاری از مشکلات ساختاری و مدیریتی؛ متأسفانه این نیازها یا تأمین نمیشود و یا به خوبی مورد توجه قرار نمیگیرند!
شکی نیست که این دغدغهها و وظایف روی زمین مانده را ما مردم باید در چارچوب قانون بگوییم و از قوای دولتی مطالبه کنیم. اما گاهی اولویتِ این دغدغهها، برای خود ما مردم هم، کمرنگ شده و یا تغییر میکند و جای خود را به دغدغههای بیارزش میدهد!
یکی از مهمترین نقشها و کارکردهای فضای مجازی بالاخص شبکههای اجتماعی، تغییر یا کاهش سطح دغدغهها و اولویتهای فردی و اجتماعی است! بطوری که نیازهای اصلی مردم جامعه پوشیده یا فراموش میشوند!
برای مثال مطالبهی «حق آموزش رایگان»، «مطالبه حق مسکن»، «استفاده و بهرهمندی رایگان از خدمات بهداشت و سلامت» و... که از اصول اولیه و تأکید شده در قانون اساسی است؛ (بر اساس همین کارکردی که از فضای مجازی گفتیم) جای خود را به «حق ورود بانوان به ورزشگاه»، «حق نگهداری از سگ و حضور عمومی آن در شهر»، «حق پخش فلان موسیقی و کنسرت» و .. میدهند!!
البته گفتنی است که هیچ حقی (اگر به معنای واقعی حق و نیاز عمومی باشد) قابل انکار نیست و نباید نادیده گرفته شود اما اینکه نیازهای ساختگی و دسته چندم، در تقابل با نیازهای اولیه و قانونی قرار بگیرند؛ عقبگرد و آسیب بزرگ فرهنگی و اجتماعی برای ماست! و در این عقب گرد هم فقط نباید ضعف مسئولین را دید بلکه کمکاری خود ما هم به چشم میآید!
السلام؛
فضای مجازی با این اسم غلط اندازش، خیلیها را به اشتباه انداخته و یا از سر «بیسوادی رسانهای» کاری کرده که برخی تشخیص ندهند فقط فضا و بستر آن «مجازی» است و نه افراد و آثاری که از خود به جا میگذارند!
افراد، نوشتهها، عکسها و آثاری که از خود در فضای مجازی به جا میگذارند؛ حقیقی است!
همان فکر و بازخورد رفتار ماست، با این تفاوت که در فضای مجازی اتفاق میافتد.
حالا یک سوال مهم اینجا مطرح است؛ آیا همان «کاربر»ی که در شبکههای اجتماعی از الفاظ ناشایست استفاده میکند، میتواند همین کار را در فضای حقیقی و در مواجههی رو در رو انجام دهد!؟
به طور مثال یکی از صاحبان همین اکانتهایی را که زیر مطلب جناب آقای لیونل مسی، به ابراز هیجان پرداخته است، شناسایی و فراخوانی کنیم و بگوییم خوب؛ حالا این شما و این هم آقای مسی! همان الفاظی را که در فضای مجازی نوشتید، اکنون مقابل ایشان (بر فرض به زبان آرژانتینی) به او بگو و به زبان بیاور...!
دو حالت دارد؛ یا آن فرد اینقدر حقیر است که از بیان چنین الفاظی در دنیای حقیقی، به طرز کاملاً وقیحانهای ابایی ندارد و برایش سهل و آسان است و یا واقعاً دچار غفلت و جوگیری شده است و این حرکت را یک تفریح در فضای بی در و پیکر مجازی میداند!
البته بین اساتید این حوزه اختلاف است که باید در برخورد با این افراد چه کرد: آیا لازم است اجازه فعالیت در فضای مجازی را از آنها سلب کرد؟ یا فعالیتشان را محدود کرد؟ یا برای آنها آموزش سواد رسانهای برگزار کرد؟ پلیس فتا هم یک گزینه پیشنهادی است البته!!
* * *
شاید ملت و حکومت یک کشور، بر مبنای رفتار سیاسی و نوع دین و تاریخ فرهنگی خود، شناختی فرهنگی به دیگر کشورهای جهان ارائه میکنند؛ اما فضای مجازی که از آن به عنوان یک «خانواده جهانی» نام برده میشود، بیشتر از این مواردی که گفته شد، فرهنگ و چهره اصلی افراد، شخصیتها و مردم یک کشور را نشان میدهد!
حالا فکر کنید خارجیها از ما «ایرانیان با فرهنگ» چه تصوری دارند!؟
شاید به خاطر همان اسم غلط انداز است که فکر میکنیم ردِّ بد از خود گذاشتن، در فضای مجازی، مثل بیماری زنگ در خانه را زدن و فرار کردن است! در حالیکه اینطور نیست!
والسلام.