السلام؛
امروز، در تقویم، روز فرهنگ عمومی بود!
از ابتدای نوجوانی و جوانی به این طرف کشیده شدم؛ چه با فعالیتهای اجتماعی در مسجد و مدرسه و چه در دانشگاه و فعالیتهای دانشجویی و چه در فضای مجازی و حتی (بعضاً) کار! وقتی در سنی بودم که علیالقاعده، باید مشغول سرگرمیهای مقتضی آن دوره میبودم، اما جای آن مشغول گپوگفت و شنیدن و کتاب خواندن بودم؛ کم کم متوجه شدم که به دنبال چه چیزی هستم! (هر چند در نوجوانی از خواندن متنفر بودم!) با حساسیت و ذهن پرجنبوجوش، دنبال کارها و ایدهها و تجربیات بکر فرهنگی بودم! نهایتاً این علاقه باعث شد جدیتر دنبال این مباحث باشم!
حالا اما فکر و ایده را باید کنترل کرد! تا زمانی که حرفی برای گفتن داشته باشم و هر چه جلوتر میروم میفهمم که چقدر بلد نیستم و چقدر جاهل و ناآگاهم و چقدر نمیدانم! ...و چه دنیای عظیمی است فرهنگ که علاقه و دغدغهی من شده است و شاید برای همسن و سالان و اطرافیان من خندهدار یا حقیر باشد که به جای فکر آب و نان بودن، دنبال این چیزها هستم!
اما سر و کار داشتن با افکار، اعتقادات، رفتار، دیدگاه و از همه مهمتر قلبهای مردم و از آن مهمتر بیتفاوت نبودن نسبت به محیط و اطرافیانم، از همه چیز برایم مهمتر است! در این دنیا معطل، بیکار و بیمسولیت نباید ماند!
مهمترین کار من هم این است که: «به چیزی که هستم راضی نباشم و تلاش کنم تا راضی شوند!»، این یعنی ساختن! خود همین تک تک ساختنهاست که کم کم، هزاران میشود... چه چیزی هم بهتر از خدا و فرستادگان و منصوبینش که میانبرهای سازندگی را برای منِ بشر معرفی کردند تا زودتر و بهتر آدم شوم! و الزاماً راحت هم شاید نباشد! چه چیزی بهتر از دین و آن هم دین اسلام ؛ برای ساختن و ساخته شدن...
#خوب_باشیم؛ با خودمون، با خودامون و با خدامون؛ روز فرهنگ عمومی یعنی همین!
والسلام.