السلام؛
در مملکت «تئوری گو» ، «نق زن» و «منورالفکر» بسیار داریم که در قالبهای متعددی از جمله منتقد، نویسنده، تئوریسین و استاد به فعالیت مشغولند! عدهای، همیشه و همهجا فقط نقد میکنند، البته بیشتر، شبیه نقد است، و در واقع چیزی جز جار زدن اشتباهات و ضعفها نیست، چیزی جز نق زدن نیست! الان هم نود درصد فرهنگی کارهایمان، نقزنهای قهاریاند! فقط حرف و حرف! دریغ از یک راه حل! مثلاً کتابی چند صد صفحهای نوشته میشود که در مملکت ما فلان خلاف دینی که با چشم غیر مصلح هم دیده میشود، معضل است! یا چند صد صفحه کتاب نوشته میشود که در مملکت ما فلان مسئله فرهنگی رعایت نمیشود! بله، داریم به عینه میبینیم!! به جای این همه قیل و قال یک راه حل پیشنهاد کنید!
گاهی هم، این به اصطلاح نقدها، پز روشنفکری محسوب میشود؛ مثلاً طرف، هر روز نمایشگاه کتاب است، خرید هم میکند، باز به خاطر نگاه حزبی یا مخالفت با فلان نهاد و خط سیاسی یا حتی به خاطر اینکه الان انتقاد از نمایشگاه کتاب روی بورس است، کورکورانه مشغول تکرار یکسری حرفهای بیارزش میشود!! که چی؟ که مثلاً آقا صاحبنظر شدند!
صاحب نظر بودن، داشتنِ قدرتِ تحلیل و مواضعِ شخصی، نسبت به رویدادهای مختلف، خیلی هم خوب و پسندیده است اما راه حل دادن، صاحبِ نظری بودن که معضل را حل کند، پسندیدهتر است!
فقط لب و دهن نباشیم!
به نظر شخصی حقیر! کتاب، خریدنش خوب است اما خواندش مهمتر است؛ الگوی نمایشگاه کتاب این سالها هم مشکلات زیاد دارد اما ما مشکل کتابخوانی بیشتر داریم، پس تا ارائه الگوی بهتر و البته اجرای آن، کتاب خریدن و کتاب خواندن خوب است!
والسلام.